به کدامین گنــاه ... ؟!!!

شکست وجود ندارد فقط نتیجه کار است که گاهی به دل شما نمی نشیند.آن قدر راه را عوض کنید تا به مقصد برسید

به کدامین گنــاه ... ؟!!!

شکست وجود ندارد فقط نتیجه کار است که گاهی به دل شما نمی نشیند.آن قدر راه را عوض کنید تا به مقصد برسید

هشدار!

هشدار!

آقاى مدیرکل!
جناب رئیس!
مسئول محترم!
معاون گرامى!
مشاور عزیز!
اگر امام بیاید، چند نفر شما بر سر پست و مقامتان باقى مى مانید؟

امام، مى شکند
پایى را که روى حق گذاشته شود.
مواظب باش!

زیر ذره بین نگاه امام همه خطاها بزرگند،
چه کسى را گول مى زنى؟
غافلند آنان که نگران «غیبت» امامند،
اما نگران «حضور»ش نیستند.

وقتى امام نیت تو را بداند،
از خجالت آب نمى شوى؟

چقدر غیبت؟
چقدر دروغ؟
چقدر فریب؟
بیخود نیست که توفیق دعاى فرج از این زبانها گرفته شده است.

دویست بار هم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» بگویى،
وقتى دلت گرفتار دیگرى باشد،
نماز امام زمان را نخوانده اى.

توقع بیجایى است،
با چشم آلوده، روى پاک را دیدن!

امام از توجیه بیزار است.
نیت و عملت را موجه کن!

با هر گناه تو
دل امام شکسته تر مى شود.

حواست کجاست؟
انّ الارض یرثها عبادى الصالحون
کجاى کارى؟

محرم ماه خون ...

564013_8511070502_L6002.jpg

پرسیدم از هلال که قدت چرا خم است؟
گفتا خمیدن قدم از بار ماتم است
گفتم به چرخ بهر چه پوشیده ای کبود؟
آهی کشید و گفت که ماه محرم است

فرارسیدن ایام عزاداری سالار شهیدان، محرم‌الحرام را تسلیت عرض‌می‌کنم.

225713.jpg

حضرت على (علیه السلام) روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود:
اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمى‏رسند. (تهذیب)

228514.jpg

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شوند، چنین است که گروهى به کربلا فرود آیند و گروهى از آنجا عروج کنند.
(مستدرک الوسائل)

86615.jpg

زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مى‏درخشد و ندا مى‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. (ادب الطف)

172116.jpg

امام صادق (علیه السلام) فرمود:
سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبى بودند که خداوند متعال به آنها قداست وشرافت بخشید. (بحار الانوار)

860217.jpg

مصیبت حضرت قاسم جانسوز است و ویژگیهای خاصی در شهادت او وجود دارد :
1. کمی سن آن جناب 2. لباس رزم نداشت. 3. گویا بقلب لشکر حمله کرده و می خواست پرچم دشمن را سرنگون سازد،چون در بعضی مقاتل آمده که پرچمدارلشکر کوفه را به درک فرستاد 4. در موقع آمدن حضرت سیدالشهداء به بالین آن شاهزاده،حضرت با لشکر درگیر جنگ شد و حضرت قاسم لگدمال سم اسبان گردید . (کتاب سحاب رحمت)

25918.jpg

سرّ دفن علی اصغر (ع) توسط امام حسین (ع) :
1. به تنهایی امکان داشت که آن طفل را به خاک بسپارد. 2. مانند سایر شهداء سر آن طفل را از بدنش جدا نکنند. 3. او را دفن کرد تا مثل سایر بدنها تا سه روز روی زمین برهنه و عریان نماند. 4. اینکه پامال سمّ اسبان نشود. 5. چون حضرت و اهل حرم طاقت نداشتند دگر باره این بدن را به این حالت مشاهده نمایند . (کتاب سحاب رحمت)

439Pic03_resize.gif

حضرت زهرا (س) به امام علی (ع) در روز قیامت:
ای امیرالمؤمنین، برای ما در مقام شفاعت دو دست بریده پسرم حضرت عباس کافی است. (معال السّبطین )

آقای رئیس جمهور شما بگوئید....

آقای رئیس جمهور من مادر دو فرزند دوقلوی 11ساله می باشم.و شاغل به عنوان کارشناس ناظر بیمارستانی بیمه تامین اجتماعی در اصفهان مشغول به کار هستم.همسرم از جانبازان جنگ و وکیل دادگستری هستند.در تاریخ 15دی 1386 در ساعت یک بعد از ظهر جهت استقبال از خواهرم و همسرش که از مشهد به فرودگاه اصفهان می آمدند خودم را به همراه دو فرزندم به فرودگاه رساندم و این در حالی بود که خودم با لباس رسمی اداری بودم و دخترم نیز که از زنگ ورزش مدرسه او را آورده بودم مقنعه ی سفید مدرسه،کاپشن و شلوار ورزشی مدرسه با کفش اسپرت ورزشی و یک پانچوی بافتنی بلند به تن داشت و پسرم نیز با لباس مدرسه بود قصد ورود به سالن فرودگاه را داشتیم.در قسمت بازررسی خواهران از ورود دختر من به سالن جلوگیری کردند و گفتند بر اساس بخشنامه لباسش کوتاه است و من هر چه از آنها خواستم که منطقی فکر کنند که هر کس به چهره ی دختر من نگاه کند متوجه میشود که او یک دختر بچه ی مدرسه ای است و حتی صورتش هم چون از زنگ ورزش آمده بود و هوا آن روز خیلی سرد بود،ترک خورده شده بود.و حجابش کامل بود ولی متاسفانه پرسنل انتظامات فرودگاه اصلا حاضر به گوش دادن به حرفهای من نشدند و یک کلام حرف خودشان را می زدند و وقتی من به ریاست کلانتری فرودگاه مراجعه کردم،آقای سرهنگ ابراهیم اجاقی و یکی از همکارانشان که در کنارشان بود، گفتند که اصلا دختر شما چون شلوار ورزشی به پا دارد مثل پیژامه است و خلاف مقررات است! و این در حالی بود که لباس ورزشی دختر من سورمه ای بود با آرم مدرسه! و خلاصه درد و سرتان ندهم، من یک چادر رنگی در ماشین داشتم آن را به دخترم دادم و او را داخل سالن بردم.وقتی وارد سالن شدم دهانم از تعجب باز ماند چون داخل سالن خانمهایی با چهره های آرایش کرده،شال های کوتاه و چکمه های روسپی و مانتوهای چسبان آزادانه در حال حرکت بودند!!!

هر چه فکر کردم فقط به یک نتیجه رسیدم که یا نیروی انتظامی ما بسیار عقب افتاده ی ذهنی است و یا عمداً جلوی آن را که باید بگیرند نمی گیرند و جلوی من و دخترم را میگیرند تا فقط ایجاد نارضایتی کنند و با اینکار عملا ایجاد مخالفت های شدید با قانون های اعلام شده....! و البته چقدر افسوس خوردم که تمام کادر نیروی انتظامی از سربازان درب کلانتری فرودگاه گرفته تا روسای بالا و پرسنل انتظامات داخل فرودگاه بسیـــــــــار توهین آمیز با من برخورد کردند به گونه ای لحظه ای شک کردم که نکند من یک زن خیابانی هستم و نه یک همسر جانباز و نه یک کارمند رسمی دولت که آنها با چنین عتاب های توهین آمیز و لحن "تو حرف نزن" و ... با من سخن گفتند!

در این چند روز هر چه فکر میکنم به نتیجه ی مثبتی نمیرسم!که چرا و به کدامین گناه مستحق این برخوردهای ناشایست بودم؟!